رضا عطاران، ستاره دنبالهدار تلویزیون
تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۲۵۰۷۳۸
"جای خالی رضا عطاران در تلویزیون خیلی حس میشود. چند سالی است حس میکنم بعد از رفتن رضا عطاران از تلویزیون، کارها رنگ و بوی ماه مبارک رمضان را ندارند. امیدوارم هر چه زودتر رضا دوباره برگردد. این شبها هم سر سحر، هم افطار، دوباره متهم گریخت را می بینم."
به گزارش خبرنگار ایمنا، این چند جمله را جواد رضویان، چندی پیش در یک برنامه زنده تلویزیونی عنوان کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عطاران برای اولین بار در سریالهایش، نوعی از طنز و کمدی را به تصویر کشید که پیش از آن در آثار نمایشی رسانه ملی وجود نداشت. طنزی که به خوبی با ذائقه تماشاگر جور درآمد و نظر مثبتش را جلب نمود. این کارگردان که اولین بار با مجموعههای "مجید دلبندم" و "سیب خنده"، کارگردانی را در حوزه کودک و نوجوان تجربه کرد و بعد از آن "کوچه اقاقیا" را ساخت، ورود جدیتر به عرصه کارگردانی را با سریال مناسبتی "خانه به دوش" در سال ۸۳ رقم زد. مجموعهای که به شدت مورد توجه قرار گرفت و بازپخش آن از شبکههای مختلف سیما، همچنان ادامه دارد.
مهمترین ویژگی این مجموعه، راحتی و سادگی بود که روند داستان را بسیار روان مینمود. عطاران بر خلاف سایر سریالهای طنز، کمدی موقعیت را در اولویت قرار داده و از سادهترین اتفاقها، موقعیتی جذاب و خندهدار خلق کرده بود. برای مثال سکانسی که در آن حمید لولایی به همراه غلامحسین لطفی، از روی پشت بام، رسیدن علی صادقی را اشاره میکنند و با لحنی با نمک میگویند: " اِوا علی یه… " هنوز بعد از این همه سال در فضای مجازی دست به دست میشود و تازگی دارد.
در همین راستا شما را ارجاع میدهم به سکانسی از سریال متهم گریخت که عطاران در مراسم عروسیاش، لنگه کفشش به داخل جوی آب میافتد و به بهانه لی لی کردن با یک پا، یک رقص دسته جمعی و هماهنگ شکل میگیرد. این سکانس فقط میتوانست زاییده ذهنی خلاق باشد که به خوبی میدانست چگونه میتوان از سادهترین اتفاقها، کمدیترین موقعیتها را خلق نمود.
چهارگانه مناسبتی عطارانعطاران در مجموع، ۴ سریال مناسبتی برای تلویزیون کارگردانی کرد که ۳ مجموعه از آنها در ماه رمضان و یکی در ایام نوروز به روی آنتن رفتند.
خانه به دوش
خانه به دوش در سال ۸۳ ساخته شد و در ماه رمضان همان سال از شبکه سوم سیما پخش شد. این مجموعه، روایتگر داستان زندگی فردی بی پول و فقیر به نام ماشاا… بود که مشکلات مالی او را در وضعیت سختی قرار داده است. او برای اینکه مشکل مالی خود را حل کند، با آقای بیات که با او به طور اتفاقی آشنا شده، همکاری میکند و پولی را برای سفر به مالزی به او میدهد، اما آقای بیات، کلاهبردار از آب در میآید...
حمید لولایی، رضا عطاران، مریم امیرجلالی، علی صادقی، خشایار راد، غلامحسین لطفی و آناهیتا همتی، بازیگران اصلی این مجموعه بودند. عطاران و لولایی در این مجموعه نشان دادند که میتوانند یک زوج کمدی تمام عیار باشند. زوجی که همه ویژگیهای کمدین ها را دارا بودند و برای گرفتن خنده از تماشاگر، به هر چیزی متوسل نمیشدند.
متهم گریخت
متهم گریخت، دومین سریال مناسبتی عطاران بود که در ماه رمضان سال ۸۴ روانه آنتن شد. این مجموعه داستان زندگی هاشم آقا را روایت میکرد که به همراه خانوادهاش در شهرستانی نه چندان دور زندگی سادهای دارند. دختر دانشجوی هاشم آقا در تهران برای او شغلی پیدا و خانهای را اجاره میکند. هاشم آقا کارش را تعطیل و به تهران مهاجرت میکند. مهاجرت هاشم آقا به تهران به همراه خانوادهاش و اتفاقات عجیبی که برایشان رخ میدهد، داستانهای جالبی را رقم میزد.
این بار عطاران با هوشمندی تمام، نقش هاشم را به سیروس گرجستانی سپرده بود در ایفای نقش مردی رند اما ساده، موفق عمل کرده بود. سعید آقاخانی، علی صادقی، مریم امیر جلالی و محمود بهرامی، نقشهای اصلی خانه به دوش را بر عهده داشتند. خود عطاران اما این بار، ایفاگر نقشی کوتاه بود.
این سریال، چند سال بعد از پخش، دچار حاشیههای شد. در یکی از قسمتهای برنامه تلویزیونی هفت، گفته شد که فیلمنامه سریال خانه به دوش و طرح داستانی سریال متهم گریخت، از اصغر فرهادی است. اما مهران مهام، تهیه کننده این دو مجموعه، این ادعا را تکذیب کرد. اما در دی ماه سال ۹۶، مریم امیر جلالی در برنامهای بار دیگر این مساله را مطرح کرد و گفت که نویسنده اصلی این سریال و سریال خانه به دوش، اصغر فرهادی بوده است ولی در آن زمان چون میخواست تنها در کارهای سینمایی مطرح شود، ترجیح داد نامش در تیتراژ فیلم نباشد.
چندی بعد سعید آقاخانی در همان برنامه اعلام کرد نویسنده خانه به دوش و متهم گریخت، همانهایی هستند که نامشان در تیتراژ ذکر شده و صحبت خانم امیر جلالی از روی عدم اشراف ایشان به کلیت موضوع بوده و حضور اصغر فرهادی صرفاً به عنوان ناظر صدا و سیما در مرحله نگارش و ساخت سریال بوده است.
متهم گریخت را میتوان موفقترین اثر رضا عطاران دانست که هنوز هم در دسته پربینندهترین برنامههای تلویزیون قرار دارد.
ترش و شیرین
سریال ترش و شیرین، تنها سریال عطاران بود که در ایام نوروز به روی آنتن رفت. نصرت خانم، زنی متکی به نفس بود که پس از مرگ شوهرش کمر همت بسته و فرزندان قد و نیم قدش را به سختی اما آبرومندانه از آب و گل درآورده بود. پیدا شدن سر و کله مردی علاقه مند به او به همراه خانوادهاش در زندگی نصرت خانم، داستانهای تازهای را رقم میزد. این خلاصه داستان مجموعه ترش و شیرین بود. عطاران در این مجموعه بار دیگر به سراغ حمید لولایی رفته بود و با اضافه کردن بازیگرانی جدید به تیم خود، همچون مجید صالحی و رضا شفیعی جم، ترکیب تازهای را به وجود آورده بود که به مذاق تماشاگر خوش میآمد.
ترش و شیرین نسبت به دو سریال قبلی این کارگردان کمتر موفق بود و رتبه سوم را در میان سریالهای طنز نوروز ۸۶، از نظر جذب مخاطب به دست آورد.
بزنگاه
بزنگاه، آخرین اثر رضا عطاران در تلویزیون در مقام کارگردان بود که در رمضان سال ۸۷ از شبکه سوم سیما پخش شد. بزنگاه روایتگر داستان مردی معتاد به نام نادر بود که به همراه دخترش درسا در کرج زندگی میکرد و از همسرش جدا شده بود. پس از فوت پدرش، اوس احمد، او و برادرش صابر و خواهرش بهجت و شوهر خواهرش توفیق، بر سر تقسیم ارث و میراث پدری که یک خانه و یک نانوایی است به اختلاف بر میخورند.
اولین تغییر بزرگ این سریال، کنار گذاشتن مریم امیر جلالی به عنوان بازیگر ثابت آثارش و انتخاب مرجانه گلچین بود.حمید لولایی، علی صادقی، محمود بهرامی، غلامرضا نیکخواه و سوسن پرور، ایفاگر نقشهای این سریال بودند.
اختلاف عطاران با تلویزیون، از بزنگاه شروع شد. در ۲۷ شهریور سال ۸۷، از طرف شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما، نامهای به مدیریت این سازمان فرستاده شد که در آن به دلیل انتقادات شدید مردم و هنجارشکنیها، این سریال توقیف شد. اما روابط عمومی شبکه سه، ساعاتی بعد در اطلاعیهای ذکر کرد که پخش این سریال ادامه خواهد داشت و متوقف نمیشود.
اگرچه عطاران دلیل کنارهگیری خود را از تلویزیون, خستگی عنوان کرد اما پرواضح است که اعمال محدودیتها باعث خداحافظی این کارگردان از رسانه ملی شد.
عطاران در آخرین اظهار نظر خود درباره تلویزیون گفت: " مغزم دیگر نمیکشد و فقط کارهای کوتاه را میتوانم انجام دهم. در سینما کل یک کار، ۹۰ دقیقه است و تایم فیلمبرداری هم نهایتاً دو ماه. اما در سریال باید زمان زیادی را صرف کرد. "
کد خبر 426576منبع: ایمنا
کلیدواژه: رضا عطاران تلویزیون سریال تلویزیونی شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق حمید لولایی ترش و شیرین خانه به دوش امیر جلالی رضا عطاران متهم گریخت علی صادقی ماه رمضان مریم امیر هاشم آقا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۲۵۰۷۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شنیدن ملودیهای شریف روی نُت «رعنا»/ موسیقی خوب برای سریال خوب است
کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش میکند با انتخاب عناصر، فرمها و چینشها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطب یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکتهسنج، اندیشمندانه و حسابشده پیش روی مخاطبان قرار میگیرد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته میشود که بیننده را از اساس از یک اثر تصویری دور میکند.
آنچه بهانهای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروری بر ماندگارترین و خاطرهسازترین موسیقیهای مربوط به برخی برنامهها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آنها برای ما در هر شرایطی میتواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطرهبازی پس از آغاز و انتشار در نوروز ۱۴۰۰ و استقبال مخاطبان از آن، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطرهبازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سالهایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.
به سراغ موسیقی متن و تیتراژ سریال ماندگار «رعنا» به کارگردانی داود میرباقری و آهنگسازی شریف لطفی رفتیم که به سال ۱۳۶۹ از شبکه اول سیما در قالب یک سریال هشت قسمتی پیش روی مخاطبان قرار گرفت. مجموعهای که به نوعی دومین سریال داود میرباقری بعد از سریال «گرگها» در مقام کارگردانی محسوب میشد و نشان داد که این کارگردان با تجربه و مخاطب شناس تلویزیون و سینما از همان ابتدا به موسیقی همواره به عنوان عنصری مهم، موثر و مولف برای جذب مخاطبان و ارایه محتوا نگاه میکند و در این چارچوب تلاش دارد تا از بهترینها برای ساخت و طراحی موسیقی پروژههای خود استفاده کند.
سریال «رعنا» قصه بخشی از زندگی رعنا، دختر مردی به نام سنایی از صابونپزهای قدیمی تهران است. پس از چندی دانایی که دبیر آموزش و پرورش است به خواستگاری رعنا آمده و با وجود مخالفتهای منصور (برادر رعنا) با او ازدواج میکند. اما پس از گذشت مدتی دانایی به دلیل شرکت در فعالیتهای سیاسی دستگیر و روانه زندان و کشته میشود. پس از سالها پسر رعنا که به شدت در حال مبارزه با رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۷ است، در یک درگیری خیابانی مفقود میشود. رعنا و دخترش به دنبال یافتن او هستند که ماجراهایی از گذشته دوباره زنده میشود.
گلچهره سجادیه در نقش رعنا، بهزاد فراهانی در نقش دایی منصور، سعید نیکپور در نقش جواد دانایی، رویا تیموریان در نقش تهمینه دانایی، رسول نجفیان در نقش پوریا، پرویز پرستویی در نقش رسول نجفی، فاطمه گودرزی در نقش مریم، حسین پناهی، مهری مهرنیا، فرخ لقا هوشمند، اسماعیل شنگله، محمد کاسبی، مهری ودادیان، بهمن زرین پور، علی اوسیوند، عیسی صفایی، عزیزالله هنرآموز و محمدتقی شریفی بازیگریان سریال «رعنا» بودند که بسیاری از آنها تاکنون همچنان در پروژههای داود میرباقری جزو بازیگران اصلی و ثابت محسوب میشوند و در آن دوران توانستند به واسطه حضور در این سریال موقعیتهای خوبی را در عرصه تصویر به دست آورند.
جبار آذین منتقد چندی پیش در گفتگو با خبرنگار مهر، پیرامون این مجموعه گفته بود: «رعنا» تجربه نمایشی جدیدی برای داود میرباقری و تلویزیون بود. این مجموعه برگرفته از فضای اجتماعی و سیاسی آن دوران ساخت شد. رعنا جزو کارهای خوب و پرخاطره تلویزیون از یک کارگردان متبحر در عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون سالهای بعد کشور است. ساختار نمایشی خوب و شخصیت پردازیهای اصولی، مقبول و دیالوگهای خوب از امتیازهای مجموعه «رعنا» بود و میرباقری را در تولید کارهای تلویزیون توانا و خوش فکر نشان داد. این در حالی است که استفاده از بازیگران تئاتری و معرفی یک چهره مستعد که بعدها در سینمای ایران به عنوان بازیگری قدرتمند و محترم شهرت یافت (رویا تیموریان) و بهرهگیری از دکورهای تلویزیونی حجیم و مناسب، متن خوب و بازیهای روان از ویژگیهای «رعنا» محسوب میشود. تمام امتیازهای هنری و فنی «رعنا» آن را اثری دیدنی ساخته بود تا مضامین خوب را واگویه کند و از عشقها، رشادتها، مبارزهها، آرمانها، تلخیها و شیرینیها بگوید و چه خوب هم در آن سالهای کم رونقی تلویزیون اینها گفته شد و همینها «رعنا» را با تجربه اندوزیهایش در اذهان به یادگار گذاشت.
اما یکی از ویژگیهای مهم و موثر سریال تلویزیونی «رعنا» موسیقی تیتراژ و متن این مجموعه داستانی به آهنگسازی شریف لطفی بود که به دلیل طراحی یک تیتراژ متفاوت که در آن دوران بدعتی جدید به حساب میآمد توانست یکی از مولفههای مهم در ماندگاری آن تا به امروز به حساب آید. آن هنگام که ابتدا تصویر گلچهره سجادیه به عنوان بازیگر اول سریال روی یک تصویرگرافیکی شبیه به الواح تاریخی نمایان میشود و پس از آن عبارت «رعنا» در قالب لوگوتایپی متفاوت به نمایش در میآید. فضایی که موسیقی نقش مکمل را ایفا میکند و چارچوبی را پیش روی مخاطب قرار میدهد که دربرگیرنده حس و حال متفاوتی است.
موسیقی که به واسطه توجه لطفی به عنوان یک آهنگساز مولف و کهنه کار موسیقی کشورمان که سوابق آکادمیک او در عرصه موسیقی معرف تجربه بالای اوست، تلاش کرده تا ضمن توجه به مولفههای موسیقی ایرانی و ارایه درستی از آفرینش و خلاقیت در این نوع موسیقی با به کارگیری روشهای نوین برای در خدمت محتوای اثر بودن، موسیقی تیتراژ متفاوت و خلاقانهای را ارایه دهد. موسیقی که داود میرباقری همواره روی موسیقی به عنوان یکی از نقاط عطف و تاثیرگذار آثارش به آن توجه دارد و میکوشد تا در هر پروژه اش از این مولفه به درستترین و علمیترین شکل ممکن استفاده کند. آن چنان که اگر نیم نگاهی به کارنامه فعالیتهای او داشته باشیم متوجه چنین رسالتی میشویم که اغلب موسیقی هایش توانسته اند تبدیل به ماندگارترینها شوند.
طبیعتا در ساخت چنین موسیقی که بتواند دربرگیرنده مولفههای درست و اصولی از موسیقی متن باشد این نوازندگان هستند که بعد از آهنگسازی و ملودی پردازی نقش مهمی را ایفا میکنند. مسیری که به واسطه حضور هنرمندانی، چون ابراهیم لطفی نوازنده ویولن، عباس ظهیرالدینی نوازنده ویولنسل، فرشید حفظی فرد نوازنده ابوا، شریف لطفی و حسین میرزایی نوازنده هورن، عبدالنقی افشارنیا نوازنده نی، مهرداد دلنوازی و شهریار فریوسفی نوازندگان تار، فریبا اسدی و محمود علیقلی آواز، محمود منتظم صدیقی نوازنده سازهای ضربی و تعدادی دیگر توانست موسیقی درست و اصولی را به گوش شنیداری مخاطبان ارایه دهد.
گرچه در رسانهها مصاحبه چندانی از شریف لطفی درباره ساخت موسیقی سریال «رعنا» منتشر نشده است، اما این آهنگساز، نوازنده، پداگوژیست موسیقی و رهبر ارکستر که از او به عنوان بنیانگذار دانشکده موسیقی دانشگاه تهران هم یاد میشود، در برخی از گفتگوهای رسانهای خود درباره نحوه حضورش در آثار سینمایی و تلویزیونی به عنوان آهنگساز گفته بود: هروقت به من از سوی پروژهای تصویری پیشنهاد آهنگسازی آن ارایه میشود، اول از دست اندرکاران پروژه میخواهم که بخشهایی از تصاویر فیلمبرداری شده خود ر ابه صورت نامنظم در اختیار من قرار دهند که ببینم نتایج محتوایی تصاویر در چه قالبی است و وقتی ببینم نتیجه عمل چیست و هم در کارگردانی و هم در بازیگری همه چیز در جایگاه خوبی قرار دارد کاملا خودم را در اختیار کارگردان میگذارم و هر آنچه را که لازم باشد انجام میدهم.
این آهنگساز که در ساخت آثارش همواره تلاش میکند تا هم نشینی اصولی بین موسیقی ایرانی و موسیقی کلاسیک فراهم سازد، در یکی از گفتگوهای رسانهای اش توضیح داده بود: بالاترین تکیه گاه موسیقی ایرانی، دستگاههای موسیقی ایرانی برای روش مندی آفرینش در این گونه موسیقایی است که به اعتقاد من باید در کنار توجه به این مولفهها به مواردی، چون منش و خصوصیت انسانی این موسیقیها توجه کنیم. در این چارچوب من همواره تلاش میکنم تا هیچ وقت وارد مقوله سفارشی کار کردن نشوم، چون باید در ابتدای هر کاری خودم آن تفکر موجود در سریال یا فیلم سینمایی را دوست داشته باشم که اگر چنین نباشید هرگز چنین کاری را انجام نمیدهم.
همین نگاه ایده آل شریف لطفی است که همواره او را به عنوان آهنگسازی گزیده کار در سینما و تلویزیون کشورمان معرفی کرده و در مقام یکی از موثرترین و علمیترین آهنگسازان کشورمان معرفی کرده است. مسیری که میتوان در آهنگسازی فیلمهای «مادیان» به کارگردانی علی ژکان، «سامان» به کارگردانی احمد نیک آذر، «کنار برکه ها» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «دخترک کنار مرداب» به کارگردانی علی ژکان، «پرنده آهنین» به کارگردانی علی شاه حاتمی، «مسافران دره انار» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «آهوی وحشی» به کارگردانی حمید خیرالدین، «دو همسفر» به کارگردانی اصغر هاشمی، «سکوت کوهستان» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «عطر گل یاس» به کارگردانی بهمن زرین پور درک کرد.
چنین ساختاری در آهنگسازی آثار سینمایی و تلویزیونی مدتهای زیادی است که در جریان تولیدات سینمایی و تلویزیونی کشورمان به واسطه عقب نشینی آهنگسازان پیشگام موسیقی کمتر دیده شده و فقط عده محدودی از هنرمندان هستند که تلاش میکنند در یک مسیر منطقی منطبق بر آموزههای دانشگاهی و تئوریک حوزه موسیقی به ویژه موسیقی دراماتیک حرکت کنند. فضایی که به نظر میآید میبایست از تجربیات شریف لطفی و هم نسلانش بیشتر از اینها استفاده کرد تا بتوانیم دوباره به دوران باشکوه موسیقی فیلم و تیتراژ دهه ۶۰ با همان امکانات ناچیز و محدود برگردیم.
منبع: مهر
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی